دسته موضوعی : تولید و بازاریابی محتوا
چیزهایی که استراتژی محتوا نیستند!
استراتژی محتوا برای توصیف جنبههای مختلفی از تولید محتوا مثل بازاریابی محتوا، برنامهریزی محتوا و غیره مورد استفاده قرار میگیرد. بنابراین پیش از آغاز هرگونه ماجراجویی محتوایی، بهتر است ابتدا درک درست و جامعی از سیر تا پیاز استراتژی محتوا داشته باشیم!
بهترین راه برای بیان تعریفی واضح از استراتژی محتوا، بررسی دقیق این مفهوم است. بهعبارتدیگر باید همزمان که درصدد تعریف آن هستیم، بدانیم که چه چیزهایی جزو استراتژی در محتوا نیستند؟ درک نادرست این مفهوم و اشتباه گرفتن آن با سایر مفاهیم رایج، خطایی راهبردی خواهد بود. بنابراین مروری کوتاه بر مفاهیمی که گاهی با استراتژی محتوا اشتباه گرفته میشوند، خالی از لطف نیست.
امروز تولید محتوا با دوران نگارش مقالات آبکی و کمارزش و چپاندن کلیدواژهها در متن، بسیار متفاوت است و همه چیز، حول محور محتوای سئو محور و درعینحال، ارزشمند میچرخد؛ اما اول از همه باید بدانیم که استراتژی محتوا با سئو (بهینهسازی موتور جستجو) تفاوت دارد. اشتباه نکنید! سئو هنوز هم یکی از لازمههای موفقیت است؛اما فرایند تحقیق درباره موضوعات، کلیدواژههای اصلی و فرعی و LSIها، نه همان استراتژی محتوا بلکه تنها بخشی از آن است.
استراتژی محتوا با بازاریابی محتوایی هم تفاوت دارد. در اینجا هم دومی، نه عین اولی، بلکه فقط بخشی از آن است. بازاریابی محتوا، به مجموعه فعالیتهای روشمندی میگویند که هدف آن، جذب مخاطب یا مشتری با استفاده از خلق محتوای مناسب است. محتوایی که برای مخاطب، ارزش ایجاد کند و بتواند پاسخگوی نیاز او باشد. اجرای کمپینهای بازاریابی محتوا، بدون پشتوانهی یک استراتژی جامع، تلاشی از پیش شکستخورده خواهد بود. در واقع استراتژی برای محتوا مغز بازاریابی محتواست که آن را در مسیر صحیح هدایت میکند.
درنهایت، استراتژی محتوا با برنامهریزی محتوا نیز فرق دارد. برنامهریزی محتوا، همان فرایند برگزاری جلسه با اعضای تیم و پرداختن به جزئیات محتوایی است که میخواهید تولید کنید که شیوه تولید محتوا، حجم تولید، هزینه تولید محتوا و موضوعاتی ازایندست، مهمترین محورهای گفتگو را تشکیل میدهند. در اینجا نیز قبل از شروع فرایند، شما به یک استراتژی جامع محتوا نیاز دارید که مورد تأیید و پذیرش همه ذینفعان باشد.
خب! حالا که دانستیم چه چیزهایی استراتژی محتوا نیستند، میتوانیم با خیال راحت، به تعریف آن بپردازیم!
استراتژی محتوا، مجموعهای از قوانین و دستورالعملهایی هستند که شما برای برنامهریزی، خلق و مدیریت کل محتوای شرکتتان، از آنها استفاده میکنید. حالا این محتوا میتواند وایت پیپر، پست وبلاگی، ویدئوی آموزشی، بورد پینترست (Pinterest)، مطالب صفحه فرود (Landing Page)، اسلایدهای مورداستفاده توسط اعضای تیم فروش در کنفرانسها و اساساً هر نوع دیگری از محتوای دیجیتال یا غیر دیجیتال باشد.
استراتژی محتوا، در وهله اول، به هدفی که شما برای برند یا کسبوکارتان در ذهن دارید، میپردازد. این هدف میتواند تمایز از رقبا، جایگاهیابی در بازار یا هر هدف دیگری باشد که در حوزه کسبوکار، به دنبال تحقق آن هستید. استراتژی محتوا، پیام، صدا و سبکی یکپارچه و سازگار خلق میکند تا محتوای خلقشده، با مخاطبانِ درست ارتباط قرار کرده و اهداف مشترک تجاری را تحقق بخشد. داشتن هدف مشخص، نقطه آغاز برای خلق یک مدل اثربخش است.
اگر بخواهیم سادهترین توضیح ممکن را از کارکرد و اهمیت استراتژی محتوا بیان کنیم، باید بگوییم که استراتژی محتوا تعیین میکند که برای نیل به هدفی مشخص، چه نوع پیامی را به چه کسانی و از چه راههایی برسانید و در راستای حرکت بهسوی هدف، چه اقداماتی را انجام دهید. در حقیقت مثل نقشه راهی عمل میکند که به فعالیتها، ایدهها و افکار تیم بازاریابی محتوا، سمتوسو داده و نوعی همافزایی را در فعالیتهای بازاریابی محتوا ایجاد میکند. بهواسطه استراتژی محتواست که شما میتوانید دورنما و چشماندازی واقعی و عملی برای نیل به اهداف تجاریتان با استفاده از محتوا ترسیم کنید. در واقع به طور دقیق مثل یک نقشه سفر، به شما نشان میدهد که در حال حاضر کجا هستید و به کجا میخواهید برسید.
بدون وجود یک استراتژی محتوای جامع و منسجم، فعالیتهای بازاریابی محتوا، هرگز اثربخشی لازم را نخواهند داشت. هر قدر هم که در تولید محتوای ناب، متبحر باشید، باز هم در فقدان استراتژی، نمیتوانید از پتانسیل آن بهخوبی استفاده کنید. استراتژی محتوا، به موضوع اثربخشی در بازاریابی محتوایی میپردازد و اثربخشی نه به معنای انجام درستِ کار، بلکه به معنای انجام کار درست است. شما باید از زمان، انرژی، پول و سایر منابعتان به شیوهای درست استفاده کنید. باید گفت رُکن رکین و شالودهی ساختمان تجاری محتواست که بدون وجود آن، هر آنچه بنا کنید، شبیه ساختن خانهای روی آب خواهد بود!
جالب است بدانید که 67% از مدلهای کسبوکار B2B و 64% از مدلهای کسبوکار B2C، بازاریابی محتوا را یک استراتژی راهبردی برای موفقیت تجاری میدانند و در این حوزه، فعالیتهای گستردهای دارند؛ اما قسمت طعنهآمیز ماجرا اینجاست که فقط حدود 35% از این کسبوکارها، یک استراتژی محتوای رسمی و مستند برای فعالیتهای بازاریابی محتوا دارند و این بیتردید مهمترین عامل در شکست بیش از 75% از کمپینهای بازاریابی محتوا در کسبوکارهای مختلف است. اینکه درک کنید در فضای مدرن کسبوکار، برای نبرد با رقبای گردنکلفتتان، به سلاح محتوا نیاز دارید، تضمینی برای موفقیت شما نیست! بلکه شما باید نحوه استفاده درست و هوشمندانه از این سلاح را نیز دانسته و از مختصات میدان نبرد، تاکتیک رقبا و ... آگاه باشید. رک و بیتعارف بگوییم؛ این کارزار، همان میدان جنگ است و برای پیروزی در آن، باید قواعد رزم را بدانید!
شناخت مزایای استراتژی محتوا، انگیزه مضاعفی برای تدوین یک طرح مدوّن و منسجم به دست میدهد. در واقع به شما کمک میکند تا با هر گامی که برمیدارید، به هدف نهاییتان نزدیکتر شوید. استراتژی محتوا شلیک هدفمند تیرهایتان را در صحنه نبرد به شما میآموزد و ملزمتان میکند که پرتاب تیری در تاریکی را برای همیشه فراموش کنید! بهطور خلاصه مهمترین مزایا عبارتاند از:
با استفاده از استراتژی محتوا میتوانید برای هر یک از سؤالات مهم زیر، پاسخ مشخصی پیدا میکنید:
پاسخ به هر یک از سؤالات مذکور، کمکتان میکند تا بتوانید با چشمانی باز، در مسیر پیادهسازی موفقیتآمیز بازاریابی محتوا قدم بردارید. بیپاسخ ماندن حتی یکی از سؤالات بالا میتواند به هدر رفتن تلاشتان در این راه منجر شود.
اگر میخواهید، شاهد موفقیت کمپینهای بازاریابی محتوا باشید، باید یک استراتژی محتوای منسجم داشته باشید. در این قسمت، چارچوبی را با شش سطح اصلی معرفی میکنیم که میتواند به شما در تدوین و پیادهسازی درست کمک کند. شما میتوانید از این چارچوب بهعنوان راهنما در انواع کمپینهای بازاریابی محتوا استفاده کنید. تنها کاری که باید انجام دهید این است که هر سطح یا مؤلفه از این چارچوب را متناسب با نیاز، قدری تغییر داده و برای هر کمپین، یک استراتژی سفارشی را تدوین کنید. در ادامه به معرفی شش مؤلفهی اصلی میپردازیم.
هدفگذاری، نخستین مرحله در فرایند نوشتن استراتژی محتواست. تا زمانی که اهدافتان را ندانید و ایده واضحی درباره خواستههایتان نداشته باشید، در تدوین این نوع استراتژی راه بهجایی نخواهید برد.
باید بدانید که از اجرای کمپین بازاریابی محتوا چه هدفی دارید؟ آیا هدف، جذب ترافیک بیشتر برای وبسایتتان است؟ آیا میخواهید خود را از رقبا متمایز کنید؟ آیا قصد جایگاهیابی در بازار یا صنعت خاصی را دارید؟ توجه کنید که اهداف سیبل در استراتژی محتوا، در مقاطع زمانی مختلف، میتوانند متغیر باشند. بارای مثال ممکن است نخستین هدف شما، افزایش ترافیک وبسایتتان باشد. روشن است که پس از نیل به این هدف، باید یک قدم جلوتر بروید و هدفی مثل افزایش نرخ تبدیل را دنبال کنید. یعنی بتوانید بازدیدکنندگان از وبسایتتان را به خریدارانی تبدیل کنید که برای دریافت کالا یا خدمتتان، پول بپردازند. موارد زیر از دیگر اهداف متداولی هستند که علاوه بر اهداف قبل، ممکن است در پی تحقق آنها باشید:
اینها، فقط فهرستی از اهدافی خام، کلی و گسترده هستند. برای هدفگذاری باید اهداف خاص و جزئیتری بنویسید که برای این منظور، میتوانید از قاعده SMATR استفاده کنید. این واژه از کنار هم قرار دادن اولین حرف از پنج صفت در زبان انگلیسی ایجاد شده است.
دومین جزء مهم در فرایند تدوین و نوشتن استراتژی محتوا، مخاطبان شما هستند. باید بدانید که محتوا را برای چه کسانی خلق و منتشر میکنید؟ مخاطبان شما ممکن است دارای سلایق، ارزشها و خصوصیات متفاوتی باشند. بنابراین باید بازار مخاطبان بالقوه را، بخشبندی کنید و برای هر بخش، سازوکار و برنامه ویژهای داشته باشید. بهتر است برای هر گروه از مخاطبانتان، پرسونای مخاطب تعریف کنید. پرسونا، نوعی تصویر ذهنی فرضی و درعینحال واضح است که به شما درباره علایق، رفتارها، چالشها، شخصیت و ویژگیهای جمعیت شناختی هر گروه از مخاطبان، بینش مؤثری ارائه میکند. با استناد به آمارها، 77% از استراتژیهای بازاریابی موفق، برای شناخت و طبقهبندی مخاطبانشان، از پرسونا استفاده میکنند.
شناسایی مخاطبان هدف به شما در کشف نیازها، خواستهها و انتظارات آنها کمک نموده و مبنایی محکم را برای خلق محتوا در اختیارتان میگذارد. هر چه مخاطبانتان را بهتر بشناسید، محتوای هدفمندتری خلق خواهید کرد و این بهنوبه خود، در رسیدن به اهدافی که دارید، کمک زیادی به شما میکند.
دراینبین، از شناخت رقبا نیز نباید غافل بمانید. زیرا کارایی عملکرد شما تا حد زیادی به کیفیت عملکردتان در مقایسه با رقبا بستگی دارد. رصد استراتژی محتوایی رقیبان و توجه به ایدههایی که از آن برای تولید محتوا استفاده میکنند، امری بسیار مهم است.
در این سطح از تدوین استراتژی محتوا، باید تصمیم بگیرید که دقیقاً چه نوع محتوایی میخواهید تولید کنید؟ محتوا، اَشکال و انواع مختلفی دارد. پستهای وبلاگی، محتوای شبکههای اجتماعی، عکس و ویدئو، اینفوگرافیها، پادکستها، کتابهای الکترونیک، وایت پیپرها و غیره از متداولترین انواع محتوا هستند که میتوانید از آنها استفاده کنید.
نکته مهم دیگر در این مرحله، تصمیمگیری درباره لحن و صدایی است که میخواهید از آن در تمام مطالبتان استفاده کنید. صدای برند، ویژگی مشترکی است که هر شکلی از محتوا، باید واجد آن باشد؛ اما لحن برند، متناسب با پرسونای مخاطب، میتواند تغییر کند. هر برند یا کسبوکار موفقی، صدای واضح و متمایزی دارد. صدای برند، همان خصوصیتی است که شخصیت کسبوکارتان را معرفی میکند. مثلاً صدای برند Dove که برندی معروف در حوزه بهداشتی و زیبایی است، توانمندسازی زنان است که این صدا در همه پیامهایی که این برند به مخاطبانش ارسال میکند، انعکاس مییابد.
بهطور خلاصه پس از تصمیمگیری درباره نوع محتوای مناسب، باید درباره صدای برند و لحن محتوا، تصمیمگیری کنید. مجدداً تأکید میکنیم که برند یا کسبوکارتان، فارغ از نوع محتوایی که برای آن تولید میکنید، باید صدای واحدی داشته باشد.
موضوع دیگر، پاسخگویی به این سؤال مهم است که چه فرد یا افرادی باید برای تولید محتوا انتخاب شوند؟ بهعبارتدیگر، این وظیفهی حساس را به چه کسانی باید بسپارید؟ بعضی شرکتها که بیشتر آنها نوپا یا کوچک هستند، درونسپاری تولید محتوا را ترجیح داده و از نیروهای خودی برای انجام این کار استفاده میکنند. کاهش هزینههای تولید محتوا، ملموسترین مزیت این روش است؛ اما درباره اثربخشیِ خروجی کار، همواره تردیدهایی جدی وجود دارد.
سؤال بزرگی که در این زمینه مطرح میشود این است که با توجه به تخصصی بودن فرایند تولید محتوا، محتواهای تولیدی به روش درونسپاری، اعم از متنی، صوتی یا تصویری، تا چه اندازه ارزشمند، تخصصی و فنی هستند و تا چه میزان میتوانند پاسخگوی انتظارات و اهداف کسبوکار باشند؟ حتی اگر شرکت، فرد یا افراد متخصصی در این حوزه داشته باشد؛ اما از قبل وظیفهی دیگری برای آنها تعیین کرده باشد، باز هم سپردن این وظیفهی سنگین با توجه به زمان و انرژی لازم برای خلق محتوا، میتواند به کاهش معنادارِ کارایی نیروهای داخلی و تحمیل نوعی فشار مضاعف به کل مجموعه، منجر شود. بااینحال، اگر حجم محتوایی که شرکت به آن نیاز دارد، زیاد نباشد و شرکت برای تولید محتوا، نیروی متخصص داشته باشد، آنگاه درونسپاری این کار، میتواند منطقی باشد.
برونسپاری تولید محتوا، روی دیگر سکه است که صاحبان بعضی کسبوکارها به دلیل هزینهای که باید بابت آن بپردازند، چندان از آن استقبال نمیکنند! منظور از برونسپاری این است که فرایند تولید محتوا را به فرد یا افرادی خارج از مجموعه مثل آژانسهای بازاریابی محتوا محول کنید. این کار بهشرط انتخاب یک مجموعهی متخصص، میتواند شانس موفقیت شرکت در پیادهسازی استراتژی محتوا را به شکل چشمگیری افزایش دهد. استفاده از محتوای ارزشمند و تخصصی، مهمترین مزیت برونسپاری تولید محتواست. با برونسپاری تولید محتوا، فرایند جدیدی به فرایندهای داخلی شرکت اضافه نمیشود و به لطف این امر، شرکت میتواند وقت، انرژی و توانمندی نیروی انسانی خود را روی حوزههای اصلی کار مثل پژوهش، تولید و ... متمرکز کند. البته برونسپاری، معایب بالقوهای هم میتواند داشته باشد که عدم درک صحیح از انتظارات شرکت و بعضاً بروز بعضی ناهماهنگیها از آن جملهاند. بااینحال، معمولاً چنین مشکلاتی از طریق تعامل سازندهی بین نماینده شرکت و آژانس بازاریابی محتوا، بهسادگی حل میشوند. بهطورکلی، اگر محتوای زیادی برای کسبوکارتان نیاز باشد و تیم مستقلی برای انجام این کار، درون مجموعهتان نداشته باشید، برونسپاری، منطقیترین تصمیمی است که در این زمینه میتوانید اتخاذ کنید.
در چهارمین مرحله از فرایند نوشتن استراتژی محتوا باید درباره کانالهای توزیع محتوا و موضوعاتی مثل فراوانی ارسال مطالب در هر یک از آنها تصمیمگیری کنید. با توجه به فضای رقابتی حاکم بر کسبوکارها، باید چند کانال را برای اجرای کمپینهای بازاریابی محتوا انتخاب کنید و روی یک یا دو مورد، متمرکز نشوید.
اگر از قبل وبلاگ دارید، آنگاه باید بخش عمدهای از توجهتان را در استراتژی توزیع محتوا روی آن متمرکز کنید. حتی اگر وبلاگی هم ندارید، ارسال پست مهمان (guest post) روی وبلاگها یا وبسایتهای دیگرِ مرتبط با بازار یا صنعتی که در آن فعالیت میکنید، ایدهای بسیار خوب برای جذب مخاطب بیشتر است.
از سوی دیگر، تولید محتوای شبکههای اجتماعی حالا به بخشی جداییناپذیر از استراتژی محتوا در بسیاری از کسبوکارها تبدیل شده است. بهتر است فعالیتتان را در هر یک از این شبکهها کنترل کنید و از ارسال مطالب یکسان، روی همه پلتفرمها، بپرهیزید. بهجای این کار، بهترین شبکههای اجتماعی برای کسبوکارتان را شناسایی کرده و محتوایی متناسب با فضا و ذائقهی کاربران هر یک از آنها، تولید کنید. توجه داشته باشید که برای فعالیت مؤثر در فضای Social Media، شناخت استراتژی شبکه های اجتماعی از نان شب هم واجبتر است!
برای اگر مدل کسبوکار شرکتتان، B2B است، باید لینکدین را بهعنوان یکی از مهمترین کانالهای توزیع محتوای حرفهای، در استراتژی محتوا بگنجانید. اگر مدل کسبوکارتان، B2C است و قصد برقراری ارتباط مؤثر با مصرفکنندگان را دارید، باید به توزیع محتوا در شبکههای اجتماعی مثل تلگرام، اینستاگرام و ... توجه ویژهای داشته باشید. برای تولید و انتشار محتوای ویدئویی، نباید از فیسبوک غافل شوید. برای بازاریابی محتوا در حوزههای فردی و اجتماعی، توییتر یکی از کانالهای اصلی برای توزیع محتوای شماست. توجه کنید که انتخاب نوع محتوا در هر پلتفرم، باید بر اساس هنجارهای همان پلتفرم انجام شود. مثلاً توییتر، پلتفرمی برای درج عبارات و جملات کوتاه و موجز است و به همین دلیل، انتشار یک مطلب طولانی در آن، نمیتواند ایدهای جذاب و منطقی باشد.
پس بهطور خلاصه در این مرحله، باید تعیین کنید که محتوای تولیدی را در چه کانالهایی توزیع و منتشر کنید؟ توزیع و انتشار محتوا در هر کانال، باید تابع هنجارهای آن کانال و متناسب با ذائقه و سلیقه کاربران آن باشد.
در تدوین استراتژی محتوا، صرفنظر از اینکه کدام پلتفرمها را برای توزیع محتوا انتخاب میکنید، به یک تقویم محتوایی نیاز دارید که بهوضوح نشان دهد چه محتوایی در چه روزی و حتی چه ساعتی باید منتشر شود؟
ابزارهای زیادی وجود دارند که میتوانید از آنها برای مدیریت تقویم محتوا استفاده کنید. برای مثال بافر (Bufferr)، یکی از همین ابزارهاست که امکان آپلود حجم انبوهی از محتوا و انتشار آن در تاریخ و زمان از پیش تعیینشده را برایتان مقدور میسازد. بااینحال، برای مدیریت بهتر مطالب، تولیدکنندگان محتوا، وظایف و پروژهها، شاید بهتر باشد از یک پکیج کامل بازاریابی محتوا استفاده کنید. استفادهی ترکیبی از یک ابزار مدیریت پروژه مثل Airtable با یک برنامه زمانبندی هم میتواند ایده خوبی باشد.
نکته مهم دیگر توجه به این واقعیت است که تولید محتوای تازه بهطور مداوم و بیوقفه، امکانپذیر نیست. این امر، بهویژه درباره محتوای شبکههای اجتماعی که در اکثر آنها باید مطالبی را بهطور روزانه برای مخاطبانتان، ارسال کنید، اهمیت پیدا میکند. بنابراین، باید یک سازوکار مناسب گزینش محتوا یا Content Curation
برچسب ها
احتمالا این مطالب برای شما جالب باشد
در این مطلب راهکارهای افزایش امنیت تلگرام را برای شما نوشته ایم تا بتوانید میزان خطر این پیامرسان را کاهش دهید.
ادامه مطلبدر این مطلب صفر تا صد تبدیل شدن به ادمین اینستاگرام را به طور کامل توضیح داده ایم.
ادامه مطلبدر این مقاله سعی کردهایم تا نتایج یک سری مطالعات که در مورد فرزند پروری در عصر رسانههای اجتماعی انجام شده است را برای شما بازگو کنیم.
ادامه مطلبدر این مطلب به طور کامل در خصوص نسخه پریمیوم تلگرام تلگرام و مزایای آن کامل توضیح داده شده است.
ادامه مطلب
نظر شما چیست