دسته موضوعی : برندینگ
حتما شما هم در چنین شرایطی قرار گرفتهاید که در برخورد با نام، لوگو، نماد یا هرویژگی دیگری که به یک برند اختصاص دارد، احساس خاصی نسبت به محصولات و خدمات آن شرکت در شما ایجاد شود. فکر میکنید این ادراک و ذهنیت شما چگونه بهوجود آمدهاند؟
شاید این تعریف، کمی برای ما ایرانیها عجیب بهنظر برسد؛ اما برندها در ذهن کسانی که آنها را تجربه کردهاند، زندگی میکنند و دارای ابعاد پنهانی هستند که بر ناخودگاه مخاطبان تاثیر میگذارند.اگر میخواهید با تمام اجزای تشکیلدهنده برند، تعریف دقیق آن و انواع مختلف نامهای تجاری آشنا شوید، ادامه این مطلب را از دست ندهید.
برند، مجموعهای از ویژگیها است که یک محصول را از محصولات مشابه دیگر در بازار متمایز کرده و به آن شخصیت، ماهیت، فرهنگ و غیره میبخشد. نمانام، نشان تجاری، نام تجاری و مارک ازجمله معادلهایی هستند که برای این واژه استفاده میشوند.
این مفهوم در انجمن جهانی بازاریابان آمریکا اینگونه تعریف شده است:
نام، نماد، عبارت، طرح یا ترکیبی از تمام این عناصر که برای شناسایی کالاها و خدمات یک شرکت و متمایز کردن آنها با کالاها و خدمات مشابه در شرکتهای دیگر بهکار میرود.
در ایران از این مفهوم به اشتباه فقط برای اشاره به محصولات و خدمات مشهور و مورد اطمینان یا لوکس استفاده میشود. برای مثال، همه ما میدانیم که "عطرهای برند" قیمت نجومی دارند و اصیل هستند؛ اما این کاربرد فقط بخشی از تعریف برند را شامل میشود، درنتیجه لازم است که برای پی بردن به جنبههای دیگر این تعریف آن را از نگاهی دیگر در نظر بگیریم.
بیایید با بررسی یک شرکت معروف ایرانی مانند چی توز درک بهتری از مفهوم برند پیدا کنیم. بدون شک بعد از شنیدن نام این شرکت، اولین تصویری که به ذهنتان خطور میکند، یک میمون خندان زرد رنگ است که بهعنوان نماد چی توز شناخته میشود.
نماد جالب این شرکت بههمراه نام تجاری چی توز و شعار معروف "چی توز موتوری!" باعث شده که این میمون خندان در ذهن مردم به یک هویت مشخص و شناخته شده تبدیل شود.
مفهوم برند هم به همین موضوع اشاره دارد. یعنی فراتر از یک نماد، طرح، اسم یا هر ویژگی دیگری، مخاطبان درک خاصی از محصولات یا خدمات یک شرکت داشته باشند. این ادراک در ذهن مخاطبان بهوجود آمده و دلیل تمایز آن شرکت میشوند. در یک کلام میتوان گفت که برند، ادراک و برداشتهای ایجاد شده در ذهن مخاطبان هستند.
دکتر جواد نوفرستی (مدیر تحلیل بازار گروه صنعتی بوتان) هم همین عقیده را دارد:
برند آن چيزي نيست که مديران شرکتها فکر مي کنند که هستند يا دوست دارند که باشند، بلکه برند برداشت و تصوري است که مشتريان و جامعه از نام شرکت و محصول آن دارند و اين همان جوهره، ماهيت و هويت يک شرکت از ديد مشتري است.
واژه برند، از لغت Brander در زبان نروژی ریشه میگیرد که ترجمه آن به زبان انگلیسی بهمعنای مشعل است. علت استفاده از این لغت به دوران وایکینگها برمیگردد که در آن زمان صاحبان حیوانات برای شناسایی دامهای خود نام یا علامت مخصوصشان را بر روی بدن حیوانات داغ میزدند.
بهمرور زمان این روش در شناسایی محصولات صنعتی و تمایز آنها هم بهکار برده شد. بهطوریکه که در قرن نوزدهم میلادی،یعنی درابتدای مسیر صنعتی شدن محصولات و تولیدات انبوه، تمام تولیدکنندهها یک نام تجاری یا برند برای خود درنظر گرفتند تا محصولات مربوط به خود را در بین محصولات مشابه دیگر مشخص کنند.
داشتن برند بهترین روش برای مشخص کردن ویژگیهایی است که شما را به انتخاب بهتری نسبت به رقبایتان تبدیل میکنند؛ اما این موضوع فقط برای درخشیدن بین رقبا نیست، بلکه مزایا و اهمیت نام تجاری در زمینههای مختلف، داشتن آن را به یک امر ضروری تبدیل میکند. درادامه برخی از دلایل اهمیت این موضوع را توضیح میدهیم.
تصور کنید که شما بهترین محصولات را ارائه میدهید؛ اما هیچ آدرسی از خود بر روی آنها قرار ندادهاید، با این کار شما شرایط را برای افراد سودجو فراهم میکنید تا بهراحتی دستاوردهایتان را از شما بدزدند! اما با داشتن یک برند تمام حقوق مربوط به محصولات و خدمات شما کاملا محقوظ میمانند و هیچکس حق کپی کردن از آنها را ندارد.
استفاده از نام تجاری به شما این امکان را میدهد که رابطه احساسی نزدیکتری با مخاطبانتان برقرار کنید.این ارتباط تنگاتنگ در گذر زمان و دراثر ارائه محصول و خدمت خوب بهوجود میآید. درنهایت، یک نام تجاری محبوب، در ذهن و قلب مخاطبان با تصوری مثبت حک خواهد شد.
اگر دقت کرده باشید امروزه هیچکس نمیتواند ادعا کند که محصولات آدیداس بهدردنخور هستند! چون کیفیت محصولات آن ثابت شده است و همه آن را به چشم یک شرکت معتبر میشناسند.
نام تجاری، معرفینامه کار شما برای مخاطبان است. اینکه چه ارزشهایی برای کار خود قائل هستید، چه کیفیتی ارائه میدهید یا چهاندازه در کارتان موفق هستید و خیلی از سوالات دیگر مخاطبان که برند میتواند پاسخگوی آنها باشد.
این ویژگی تعیین کننده انتظارات مخاطبان نسبت به شرکت شما است. به عبارت دیگر، برند یک شرکت، وعدهای است که به مخاطبانش میدهد و از آن انتظار میرود که محصولات یا خدماتی طبق آن وعده ارائه دهد.
هر شرکت و کسب وکاری برای موفقیت، نیاز دارد که اعتماد مخاطبان هدفش را جلب کند، بهطوریکه بدون بهدست آوردن اعتماد آنها هیچ موفقیتی در راه نخواهد بود. داشتن برند این فرآیند اعتمادسازی بین مخاطبان را آسانتر میکند.
یک نام تجاری نگرانی مخاطب شما را برای ریسکپذیری از بین میبرد و حس امنیت را به او منتقل میکند که باعث میشود تمایل آنها برای اعتماد کردن بیشتر شود.
برند یکی از ارزشمندترین داراییهای یک شرکت است که اگر بهخوبی مدیریت شود تاثیر بهسزایی در سودآوری آن دارد. این موضوع در شرایطی ثابت میشود که هنگام خرید با دو محصول مشابه برخورد کرده باشید که کیفیت یکسانی دارند، اما قیمت یکی از آنها بهدلیل برند بودن بالاتر است.
در این شرایط میگویند: "فلان محصول پول برندش را میگیرد!"پس میتوان نتیجه گرفت که داشتن برند مساوی است با سود بیشتر.
از آنجایی که تنها بخشی از اجزای برند برای مخاطبان قابل مشاهده است، اینگونه بهنظر میآید که نامهای تجاری ساختار بسیار سادهای دارند. درواقع در ساخت برند ابعادی وجود دارد که در ناخودآگاه افراد تاثیرگذار هستند، بههمین دلیل است که وجود آنها بهطور مستقیم برای مخاطب قابل درک نیست. درادامه تمام اجزای تشکیلدهنده یک برند را بررسی میکنیم.
قطبنما (Brand Compass)چکیدهای از مهمترین و اساسیترین حقایق درمورد نام تجاری شما است. در این روش طی یک فرآیند تحقیق و موقعیتیابی درمورد اساس کار و اهداف شرکت، میتوان دلیل پیدایش و مسیر حرکت آن را مشخص کرد. درواقع، این فرآیند راهی برای ترسیم مسیر موفقیت برند است که بر 5 بینش اصلی انجام میشود.
منظور از هدف همان علت اصلی پیدایش برند بدون درنظر گرفتن جنبههای سودآوری آن است. این هدف برپایه تاثیر کار شما برروی افراد دیگر جامعه انتخاب میشود. درواقع، برای تعیین هدف باید از خود بپرسید که جدا از مسئله مالی چرا این کارها را انجام میدهید؟
چشمانداز برند، ایدهآلترین تصور درمورد آینده آن است که در انتخاب آن باید کاملا بیپروا عمل کرد. برای مثال، شرکت دل (Dell)در بیانیه چشم انداز خود بیان کرده که قصد دارد موفقترین شرکت کامپویتری در دنیا باشد! به عبارت دیگر، چشمانداز وسیلهای انگیزشی است که همواره شرکت را رو بهجلو هدایت میکند. برای تعیین آن باید از خود بپرسید که تعریف شما از موفقیت چیست؟
ماموریت، بیانیهای است که مخاطب شما را از نوع فعالیت برندتان، چگونگی انجام آنها و ارزشهایی که برای کارتان قائل هستید آگاه میکند. شرکت آدیداس در ماموریت خود ادعا کرده که میخواهد بهترین شرکت ورزشی دنیا باشد! این بیانیه نشان میدهد که آدیداس قصد دارد بهترین محصولات ورزشی را با بهترین خدمات و تجربه برای مخاطبان تولید کند.
برای تعیین ماموریت کافیست به این سوالات پاسخ دهید: ما چه کار میکنیم؟ چگونه آن را انجام میدهیم؟ برای چه کسی انجام میدهیم و چه ارزشهایی داریم؟
ارزش برند اصول اخلاقی هستند که شرکت برپایه آنها بنا شده است. بهاشتراکگذاری این اصول به مخاطبان کمک میکند تا اخلاقیات مورد اهمیت خود را در بین ارزشهای مهم شرکت پیدا کرده و برهمین اساس به نام تجاری شما اعتماد کنند. برای انتخاب ارزشها باید پاسخ این سوالات را درنظر داشته باشید: ما طرفدار کدام اصول اخلاقی هستیم؟ چه چیزهایی برای مخاطبان اهمیت بیشتری دارد؟ میخواهیم مخاطبان چه درکی از ما داشته باشند؟
در مرحله آخر، اهداف استراتژیک شرکت مطرح هستند که با کمک هدف، چشمانداز و ماموریت تعیین میشوند. این بخش شامل لیست سادهای از اهداف قابل دسترس است که به تنظیم اولویتها، اهداف فردی و تیمی و برنامهریزیهای شرکت میپردازد.
پاسخ به این سوالات به شما برای تعیین اهداف استراتژیک کمک میکنند: چشمانداز و ماموریت شما در چه نقطهای قابل دسترس هستند؟ چگونه میتوان فهمید که به اهداف اصلی شرکت رسیدهایم؟ در طول رسیدن به این اهداف چه نقاط عطفی وجود دارند و چگونه میتوان آنها را اولویتبندی کرد؟ آیا تمام اهدافمان سازماندهی شدهاند؟
فرهنگ برند، فرهنگی است که یک شرکت برای پیشرفت مداوم و رقابتی خود در بین کارمندانش پرورش میدهد. درواقع، این موضوع راهی برای زنده نگه داشتن شرکت توسط کارکنان است. البته تصور نکنید که فرهنگ فقط در بیان خود برند خلاصه میشود، بلکه این موضوع شامل تصمیمات، شیوه کار و رفتارهایی است که کارمندان برای کار کردن در آن شرکت انجام میدهند.
میتوان نحوه اجرای فرهنگ را مانند یک فرمول بررسی کرد. شما هدفی را دنبال میکنید، به آنها دست مییابید، ارزش تعیین میکنید، درمورد رفتارها توافق کرده و سپس تمام این ایدهها را اجرا میکنید.
براساس این فرمول میتوان نتیجه گرفت که فرهنگ مجموعهای از اهداف و انگیزههایی است که برند شما را پیش میبرد؛ اما این اهداف و انگیزهها فقط مربوط به اجرای سخنرانیهای انگیزشی برای کارکنان نیستند، بلکه بر اساس اصلیترین ارزشهای یک شرکت بنا میشوند که چرایی و چگونگی عملکرد آن را به تمام افراد، اعم از کارکنان و مخاطبان، نشان میدهند.
یک فرهنگ مناسب در شرکت بهگونهای است که علاوه بر مدیر، تمام کارکنان آن از اتفاقاتی که در شرکت رخ میدهند، آگاه باشند. این موضوع باعث میشود که کارکنان خود را عضوی از شرکت بدانند درنتیجه انگیزه آنها برای رسیدن به موفقیتهای بیشتر شرکت افزایش مییابد.
هویت یا شخصیت برند، چارچوبی است شامل تصاویر، تن صدا، سیاستهای خدمات مشتری و نحوه تعامل با آنها که باعث میشود شرکت شما در چشم مخاطبان یک شخصیت انسانی داشته باشد. این چارچوب مجموعهای از ویژگیهایی است که یک شرکت انجام میدهد تا تصور درستی از محصولات یا خدمات خود به مشتریان عرضه کند.
تمام اقدامات مثبتی که یک شرکت برای آگاه کردن مخاطبان خود از تجربه مشتری بودن انجام میدهد، جزو شخصیت آن محسوب شده و نوع درک مخاطب از خدمات یا محصولات خود را شکل میدهد.
برای مثال، شخصیت برند اپل بهگونهای است که اگر بخواهیم آن را یک انسان تصور کنیم، یک جوان شاداب و خلاق در ذهنمان نقش میبندد.
بهطور کلی 5 نوع شخصیت برای شرکتها درنظر گرفته میشود:
هیجانی: بدون دغدغه، باروحیه و جوان
صادق: مهربان، متفکر و متمرکز بر ارزشهای خانوادگی
مستحکم: سخت، خشن، بیرون از منزل و ورزشی
برتر: موفق، تاثیرگذار، رهبر
کامل: معتبر و گاهی مدعی
برای مثال، برند داو (Dove) شخصیت صادق را برای شرکت خود برگزیده تا از این طریق توجه زنان را،که مخاطبان هدفش هستند،به محصولات خود جلب کند.
شخصیت یک برند را نباید با هویت بصری آن اشتباه گرفت. هویت بصری شامل ویژگیهای محسوس و در دسترس یک شرکت است. برای مثال، طراحی لوگو، شعار، نوع بستهبندی محصولات، طراحی کاتالوگ و غیره . درواقع، از تبدیل عناصر هویت به عناصر حسی، هویت بصری تشکیل میشود.
برخلاف شخصیت برند که در آن ارتباط عاطفی مستقیمی بین مخاطبان و شرکت برقرار است، در هویت بصری ویژگیهای فیزیکی و عملکردی یک شرکت به تصویر کشیده میشوند که بهطور غیرمستقیم احساسات مخاطبان را درهنگام برخورد با آن شرکت برمیانگیزد.
اگر نگاهی به لوگوی شرکتهای معروف بیاندازید، میفهمید که هرکدام از آنها احساس خاصی را به شما القا میکنند. درواقع، هویت بصری برند بهگونهای طراحی میشود که بر تصمیمات مخاطبان تاثیرگذار باشند.
امروزه، شرکتها مجبورند که برای دیده شدن، خود را از رقبا متمایز کنند؛ اما مسئله این است که دیگر ارائه کیفیت بالا و قیمتهای مناسب برای دیده شدن کافی نیست! برای موفق شدن در بازار امروز لازم است که از طریق کمپینهای عاطفی و متمرکز بر شخصیت، احساس مناسبی به مخاطب منتقل شود.
درواقع، مخاطبان تحت تاثیر ویژگیهای غیبی و نامحسوس شرکت شما قرار میگیرند که ماهیت برند را تشکیل میدهند. این ویژگیها مواردی هستند که کار شما را منحصر بهفرد جلوه داده و ارزشهای شما را بهعنوان یک شرکت ارائه دهنده برجسته میکنند.
ماهیت را میتوان مانند روح برند تفسیر کرد که شامل اهداف، ارزشها و اصول تجاری شرکت هستند. این ویژگی پایه اصلی توسعه شرکت است که چشمانداز، ماموریت و اهداف شرکت را گرد هم میآورد و آن را بهسوی آینده راهنمایی میکند.
معمولا ماهیت برند را توسط چند کلمه معتبر و معنادار بیان میکنند که با درنظر گرفتن مولفههای مهم شرکت (ارزشها، اهداف و...) میتوان به آن دست پیدا کرد. برای مثال، شرکت اپل ماهیت خود را اینگونه بیان کرده است: "متفاوت فکر کن!"
وعده برند، اعتبار و تجربهای است که مشتریان از محصولات یا خدمات ارائه شده از یک شرکت انتظار دارند. هرچه عملکرد شرکت نزدیکتر به آن وعده باشد، ارزش آن در بین مخاطبان و کارکنان بیشتر میشود. در یک جمله میتوان وعده برند را اینگونه در نظر گرفت: یک شرکت چه کاری را برای چه کسی ارائه میدهد؟
انتخاب وعده و از آن مهمتر پایبند بودن به آن یکی از اصلیترین اجزای یک برند است؛ زیرا هنگامی که یک شرکت انتظارات مخاطبانش را برآورده نکند، ارزش، اعتبار و مشتریان خود را از دست داده و شکست میخورد. بنابراین، باید وعدهای درنظر بگیریم که قابل اجرا باشد.
برای تعیین وعده برند مناسب این موارد را در نظر داشته باشید: وعده باید ساده، معتبر، منحصر بهفرد، بهیادماندنی و الهام بخش باشد؛ برای مثال،شرکت ایرانسل وعده نوآوری، تحرک و نشاط در بازار تلفن همراه را به مخاطبانش میدهد.
مدیریت برند مجموعهای از استراتژیهایی است که برای حفظ و بهبود محصولات یا خدمات یک شرکت بهکار میرود. این استراتژیها زمانی که بهخوبی اعمال شوند، باعث افزایش سود،کسب مشتریان وفادار و افزایش آگاهی مردم نسبت به شرکت میشوند.
درواقع، مدیریت برند به این موضوع اشاره میکند که ایجاد یک برند تنها آغاز یک فرآیند طولانیتر است و باید برای موفقیت آن استراتژیهایی بهکار برده شود. خیلی از برندهای معروف مانند کوکاکولا، مایکروسافت و دیزنی از طریق مدیریت مناسب به موفقیت جهانی رسیدهاند.
به ساختاری که در آن تمام برندهای موجود در سبد سهام یک شرکت با یکدیگر مرتبط هستند یا مورد تمایز قرار میگیرند، معماری برند گفته میشود که یکی از مهمترین ابزارهای استراتژی در مدیریت برند بهشمار میآید. به زبان ساده، معماری سیستمی است که شرکتها را سازماندهی کرده و رابطه بین شرکت مادر و زیربرندها را تعیین میکند.
بهطور کلی این استراتژی را میتوان به سه دسته تقسیم کرد:
خانه برندی: در این روش، شرکت اصلی همیشه حضور دارد و با اضافه کردن پسوند به شرکتهای زیرشاخه مرتبط میشود. مانند گوگل که شرکت مادر گوگل پلی و گوگل ترجمه بهحساب میآید.
خانه برندها: این روش برندها را از ویژگیهای یکدیگر و شرکت مادر خود محافظت کرده و به زیربرندها اجازه رقابت میدهد. یکی از نمونههای بارز این شرکتها برند اسپرایت است که زیرمجموعه کوکاکولا محسوب میشود.
برندهای ترکیبی یا تایید کننده: در این روش به تمام برندها هویت جداگانه داده میشود و هرکدام از آنها میتوانند بهطور مستقل از استراتژیهای مختلف استفاده کنند. اما مستقل شدن آنها امری اختیاری است و درصورت تمایل، زیربرندها میتوانند از ارزش برند اصلی استفاده کنند. برای مثال، خودروهای لکسوس که تحت نظر شرکت تویوتا هستند.
شبکههای اجتماعی نقش مهمی در برقراری ارتباط معنادار با مخاطبان و گسترش برندها دارند. طبق تحقیقات، شرکتهایی که از شبکههای اجتماعی برای تعامل با مصرف کنندگان خود استفاده میکنند، موفقتر هستند.
رسانههای اجتماعی این فرصت را دراختیار برندها قرار میدهند تا ارتباطی صادقانه با مخاطبان خود برقرار کنند و شنونده صداها و ایدههای آنها باشند. از طرف دیگر، مصرف کنندگان دوست دارند که احساس کنند انتقادات آنها بهگوش شرکت رسیده و مورد بررسی قرار میگیرند. بنابراین لازم است که در ساخت برند، رسانههای اجتماعی را هم پوشش دهید.
یک نمونه از نامهای تجاری معروف و موفق که از این رسانهها برای توسعه برند خود استفاده میکند، شرکت دل (Dell) است. این شرکت یک خدمات آنلاین مشتری ایجاد کرده که به بررسیانتقادات، نظرات و سوالات مخاطبان در شبکههای اجتماعی میپردازد. مخاطبان این شرکت میتوانند از طریق صفحه توییتر آن اظهارات خود را بیان کرده و مطمئن باشند که درصورت نیاز مورد بررسی قرار خواهد گرفت.
همچنین، شبکههای اجتماعی بستری فراهم کردهاند که علاقهمندان بتوانند بهراحتی برندآنلاین یا شخصی خود را در این رسانهها ایجاد کنند. البته برای این کار لازم است که درمورد برندینگ در شبکه های اجتماعی اطلاعات کاملی داشته باشند.
گرچه واژه برند به یک مفهوم کلی و مشترک اشاره دارد؛ اما باتوجه به ویژگیها و ارزشهایی که یک شرکت برپایه آنها بنا میشود، میتوان دسته بندیهای متفاوتی برای انواع برند درنظر گرفت که در این بخش برخی از مهمترین آنها را معرفی میکنیم.
شرکتهایی که بهجای تولید محصول، راه حلهای مناسب و خدمات نامحسوس ارائه میدهند جزو برندهای خدماتی بهحساب میآیند. از نمونههای کلاسیک برند خدماتی میتوان به هتلها، فرودگاهها، بانکها و فروشگاهها اشاره کرد. برای مثال، فروشگاههای زنجیرهای کوروش نمونهای از برند خدماتی داخلی بهحساب میآیند.
البته امروزه برندهای خدماتی آنلاین بسیاری بهوجود آمدهاند که در قالب سایتها و اپلیکیشنهای مختلف مشغول بهکار هستند. مانند دیجی کالا که بهعنوان یک فروشگاه آنلاین در سرتاسر ایران خدمات متفاوتی ارائه میدهد.
به مجموعهای از زیربرندها که یک شرکت مادر مشترک دارند برندهای گروهی گفته میشود.وجه مشترک این شرکتها این است که بخشی از ارزش آنها با یکدیگر همپوشانی دارند. برای مدیریت این نوع شرکتها از استراتژی معماری برند استفاده میشود.
برند شخصی یا فردی به اشخاصی گفته میشود که محیط اطراف خود را تاحدی ارتقا دادهاند که فرصتهای شغلی بسیاری برای آنها فراهم شده است. این موضوع به چگونگی بازاریابی یک فرد توسط رسانههای اجتماعی و چگونگی ظاهر شدن او در نگاه مردم مربوط است.
یکی از نمونههای برند شخصی، تهیه کننده و مجری آفریقایی-آمریکایی اپرا وینفری (Oprah Winfrey) است که یکی از تاثیرگذارترین زنان جهان شناخته میشود. تصویری که این مجری از خود در بین مردم ساخته باعث شده که برندهای معتبر و معروف بسیاری برای همکاری با او پیشقدم شوند.
برند جغرافیایی برای افزایش آگاهی مردم درمورد ویژگیهای یک مکان ایجاد میشود که آن مکان میتواند یک کشور، شهر، منطقه یا حتی یک کوچه یا ساختمان باشد. این مکانها علاوهبر بهبود گردشگری و افزایش توریست، در برخی مواقع جهت سرمایهگذاری اقتصادی و جذب ساکنین بهوجود میآیند.
ماسوله یک برند جغرافیایی داخلی است که نه تنها در داخل ایران بلکه در عرصه بینالمللی هم مورد توجه قرار گرفته و توریستهای بسیاری را به خود جذب کرده است.
همانطور که از نامشان پیداست، برندهای الکترونیکی فقط در دنیای مجازی وجود دارند. آنها باتوجه به فعالیتشان خدمات یا محصولات مختلفی ارائه میدهند. برای مثال، سایت آمازون که یکی از معروفترین برندهای آنلاین خارجی شناخته شده است.
خیلی از افراد مشهور از شهرت خود برای تبلیغ یک برند یا طیف وسیعی از آن استفاده میکنند که باعث میشود طرفداران آنها به آن شرکت روی بیاورند. در این نوع برندها، فرد مشهور دائما حضور دارد و به تایید محصولات میپردازد تا توجه مردم را به محصولات و خدمات مورد نظر جلب کند.
زمانی که یک برند در زندگی انسانها کاربرد زیادی داشته باشد، از آن بهعنوان یک فعل یا اسم در زبان روزمره استفاده میشود، بهطوریکه این فعل یا اسم به تمام محصولات و خدمات مشابه در آن دستهبندی اشاره میکند.
اگر به گفت وگوهای خود دقت داشته باشید، میبینید که نمونههای بسیاری از این برندها در مکالمات روزمره ما استفاده میشوند. برای مثال، زیراکس در ابتدا نام دستگاه کپی بود و بهعنوان فعل استفاده نمیشد، اما امروزه اصطلاحاتی مانند زیراکس کردن بهکار برده میشود که از برند اصلی دستگاه کپی نشات گرفته است.
برندهای جهانی بسیار شناخته شده هستند چراکه چهرهای جهانی دارند. این نامهای تجاری یک نوع خدمات یا محصولات یکسان را در نقاط مختلف جهان ارائه میدهند. شرکتهای چند ملیتی جزو این دسته بهشمار میآیند مانند گوگل و مایکروسافت.
همانطور که در این مقاله از آژانس دیجیتال مارکتینگ راز مطالعه کردید، داشتن برند اهمیت زیادی دارد، اما قبل از آن لازم است که برند را بهعنوان مفهومی فراتر از یک روش برای تمایز محصولات درک کنیم. یک نام تجاری شامل اجزایی است که برروی احساسات و ادراک مخاطبان تاثیرگذار هستند، بنابراین، اجزای تشکیلدهنده برند مباحث مهمی هستند که باید مطالعه شوند.
تمام این مفاهیم کلیدی بهاضافه مباحث مهم دیگر درمورد انواع برند در این مقاله مورد بررسی قرار گرفتهاند، اگر سوال یا انتقادی مربوط به این موضوع دارید حتما در قسمت کامنت با ما به اشتراک بگذارید.
مطالب مرتبط:
برچسب ها
احتمالا این مطالب برای شما جالب باشد
در این مطلب راهکارهای افزایش امنیت تلگرام را برای شما نوشته ایم تا بتوانید میزان خطر این پیامرسان را کاهش دهید.
ادامه مطلبدر این مطلب صفر تا صد تبدیل شدن به ادمین اینستاگرام را به طور کامل توضیح داده ایم.
ادامه مطلبدر این مقاله سعی کردهایم تا نتایج یک سری مطالعات که در مورد فرزند پروری در عصر رسانههای اجتماعی انجام شده است را برای شما بازگو کنیم.
ادامه مطلبدر این مطلب به طور کامل در خصوص نسخه پریمیوم تلگرام تلگرام و مزایای آن کامل توضیح داده شده است.
ادامه مطلب
نظر شما چیست